_

_

زندگی با طعم "ساج"

 

 

 

 

 

 نوروز ۸۹ بر پارسیان مبارک

 

 

 

 

  

 

پیش نوشت : اول این 6 طنز ذیل را بخوانید و سیر بخندید . در پی نوشت خدمتتان عرض می کنم 

 

1) زندگی با طعم "ساج" 

  

مسعود مرعشی، بهار: بینندگان جان سلام. خودتان بهتر در جریان هستید که رئیس محترم سازمان جوانان استان تهران از صدور گواهینامه تخصصی ازدواج برای خواستگاری خبر داده. ایشان فرموده اند: «به دنبال این هستیم که تا دو سال آینده اگر پسری به خواستگاری دختری رفت دخترخانم به شرطی جواب بدهد که خواستگار این دوره ها را گذرانده باشد... این سامانه آموزشی سه دوره مختلف آموزشی قبل از ازدواج، مهارت های حین ازدواج و پس از ازدواج را شامل می شود» ما هم در این ستون تصمیم گرفتیم به منظور همین قبیل فرهنگ سازی ها، امتحان آیین نامه گواهینامه ازدواج را تنظیم کنیم.

وای اگر جواب این سوالات مانند سوالات دستیاری پزشکی لو برود،

1-پدر عروس شب مراسم، خدای نکرده کت سبز می پوشد. چه می کنید؟
الف)از نورپردازهای سالن خواهش می کنید که انعکاس نور را طوری تنظیم کنند که این رنگ کذایی تبدیل به آبی شود.
ب)همانجا از شرکت فتوشاپ دعوت می کنیم که بالای کت را مشکی کند.
ج)به دلیل تلاش خانواده عروس جهت تشویش اذهان عمومی، عروسی را به هم می زنیم.
د)اگر سبزش، سبز لجنی(اموی) نباشد، موردی ندارد.
ه) می دهیم رفقای خودسرمان یه حالی بهش بدهند.
2-عموی عروس می خواهد به خاطر جانفشانی شما در اجرای حرکات موزون به شما شاباش بدهد، چه می کنید؟(مهارت حین ازدواج)
الف)پول را در دهانتان قرار می دهید و یک حرکت موزون دیگر هم به افتخار او انجام می دهید.
ب) اگر عموی عروس جزء آشوب طلبان و اغتشاشگران نباشد، عیبی ندارد.
ج)حرکات موزون و شاباش و این جلف بازی ها مخصوص سران فتنه است، این وصله ها به ما نمی چسبد.
د)پول زن و خانواده زن مثل چیزهای خیلی بدی می ماند، پس به یک لقمه سیب زمینی و ساندیس رضایت می دهم.
3-اگر کسی تخلف زیاد داشته باشد چه کارش می کنند؟
الف)گواهینامه اش را سوراخ می کنند.
ب)می برند پارکینگ می خوابانندش.
4-به یک چهار راه می رسید، یک طرف یک خانم مهندس 24 ساله، طرف دیگر یک بیوه با کمالات و سمت دیگر یک پیرزن ایستاده اند، کدامیک حق تقدم دارند؟(مهارت قبل ازدواج)
الف)بیوه با کمالات به دلیل کمالاتش.
ب)پیرزن، شاید ویکتوریا باشد.
ج)هر کدام مهریه کمتری تعیین کنند.
5-تابلوی زیر به چه معناست؟
الف)خطر، دختر مورد نظر خوشه سومیه، بی خیالش شو،
ب)خطر، طرف مخالف طرح کارشناسی شده هدفمند کردن یارانه هاست.
ج) کلاً با احتیاط حرکت کنید،
6-اگر ماشین های همراه ماشین عروس، بوق بزنند و حرکات مارپیچ انجام دهند، با آنها چه برخوردی می شود؟
الف)به دلیل اختلال در ترافیک، به 5 سال زندان محکوم می شوند.
ب)برای 10 روز آزادی موقت وثیقه 800 میلیون تومانی بپردازند.
ج) برای تجدید معاینه چشم معرفی می شوند.
7-گواهینامه پایه یک ازدواج به چه دردی می خورد؟
تشریحی و با رسم شکل توضیح دهید.
8-زدن هولوگرام اضافی به روی گواهینامه، برای تعدد زوجین کافی است؟(بلی یا خیر)
 


2) گواهینامه ازدواج تهیه کننده : آقای سیاوش پارسی

 

 متن اصلی خبر :

رئیس سازمان جوانان استان تهران از صدور گواهینامه تخصصی «ازدواج» برای خواستگاری خبر داد. محسن زنگنه در گفت‌وگو با فارس‌نیوز گفت: به دنبال این هستیم که تا ۲ سال آینده اگر پسری به خواستگاری دختری رفت، دخترخانم «به شرطی» جواب بدهد که خواستگار این دوره‌ها را گذرانده باشد.

این سامانه آموزشی دارای سه دوره مختلف آموزشی قبل از ازدواج، مهارت‌های حین ازدواج و پس از ازدواج را شامل می‌شود. در پایان هر هفته آزمونی از متقاضیان گرفته می‌شود و سپس پس از پایان دوره که حدود ۳ ماه است، کسانی که موفق شوند گواهینامه معتبر دریافت می‌کنند.

 

و اما حاشیه ها ...

 

آزمون عملی هم جلوی افسر ازدواج انجام میشه در ضمن از دوستان اگه کسی جزوه این آزمون رو داره ما رو بی نصیب نزاره ...

فکر کنید از در خونه دختر که وارد می‌شید پدرش گواهینامه‌تونو چک کنه ...

تازه هر بار برین خواستگاری، بابای عروس پشت گواهی یه مهر میزنه، اینجوری میشه فهمید چند جا خواستگاری رفتین

سوالی که مطرحه‌ اینه: اگه با همسرت حرفت بشه یکی گواهینامه‌تو توقیف می‌کنه؟

تازه من شنیدم هر کی 3 بار بیفته مردود میشه باید تغییر جنسیت بده!!!

احتمالن اگه تو ..... خوب عمل نکنه زنه برمی‌گرده می‌گه ای گور پدر اونی که به تو گواهینامه داد

احتمالا اگه تخلف زیادی بکنی هم گواهینامه رو توقیف می کنند هم وسیله نقلیه ...... رو میبرند پارکینگ

احتمالا یه روز میذارن واسه آیین نامه، بعد میگن نوبت عملی!

فقط مصداق پارک دوبل برام جالبه! احتمالا پر طرفدارترین بخش آزمون پارک دوبل میشه ...

اگر گواهینامه گرفتی و خلاف کردی به پاهات از اون قفل زرد ها میزنن، میبرنن میخوابوننت ...  


3) صدور گواهینامه خواستگاری  

 

 

 

 


جام جم آنلاین: الان بحمدالله همه چی دارد الکترونیکی می‌شود. در همین راستا مطلع شدیم که قرار است با راه‌اندازی سامانه الکترونیکی ازدواج ، با عنوان مخفف «ساج»، به جوانان رشید و برومندی که یک سری دوره‌های آموزشی فشرده را با موفقیت طی کنند، گواهینامه تخصصی ازدواج اعطا شود.


رئیس سازمان جوانان استان تهران ، آخر سالی که سرهمه، حتی دختر و پسرهای مجرد نیز شلوغ است؛ با اعلام این خبر پیشرفته، خاطرنشان کرد که با پیاده کردن این برنامه تا 2 سال آینده اگر پسری به خواستگاری دختری برود، دختر خانم می‌تواند به شرطی جواب بدهد [یعنی بله بگوید] که خواستگار موردنظر، این دوره‌ها را طی کرده باشد. (این عین کلام ایشان است که عرض شد)

توصیه‌های امنیتی: حالا که قرار است به پسران خواستگار گواهینامه داده شود؛ به خانواده دخترها توصیه می‌شود که حتما در مراسم خواستگاری، رعایت موارد زیر را به عمل آورند:


1- درخواست کارت: تا فرد خواستگار گواهینامه ازدواج خود را از پشت آیفون تصویری نشان نداده، در منزل را نباید باز کرد. وقت مردم ارزش دارد. نشان داد، باز کنید.

2- بازبینی نمرات: از آنجا که خدای نکرده ممکن است بعضی از پسران جوان، از سر اضطرار و اشتیاق زیادی، برای گرفتن مدرک به پول و پارتی روی آورند یا که با نمرات پایین و با استفاده از تک ماده یا به طریق ناپلئونی نمره بیاورند؛ فلذا از باب محکم‌کاری بد نیست که از خواستگار مورد نظر، ریزنمرات نیز خواسته شود.

3- آوردن خلافی: از خواستگار دارای گواهینامه ازدواج خواسته شود که پرینتی از خلافی‌های خود نیز به همراه داشته باشد. وقتی که همین خواستگار محترم در یک موضوع غیرانسانی مثل فروش ماشین حتما باید خلافی بگیرد، دیگر تکلیف موضوع انسانی خواستگاری که روشن است؛ خلافی کمتر، اطمینان بیشتر. این‌طوری، همه دست و پای خود را جمع می‌کنند. ترافیک شهری هم سبک‌تر و روان‌تر خواهد شد.
رضا رفیع


 

4) گفت‌وگوی منتشر نشده با مرحوم رویانا 


وبلاگ مهمان > شکیبا، شهرام  - آنچه درپی می‌خوانید آخرین گفت‌وگوی مرحوم مغفور جنت‌مکان خلدآشیان آقای رویانا (نخستین گوسفند شبیه‌سازی شده خاورمیانه) با شهرام شکیبا، خبرنگار سایت «خبرآنلاین» است.

مرحوم رویانا در این گفت‌وگو اظهارنظرهایی صریح و بی‌پرده درباره مسائل جهان، منطقه، پیشرفت‌های علمی، پیامدهای شهرت، مباحث مربوط به خانواده و جریانات اخیر سیاسی کشور دارد که برای همه خوانندگان و کاربران گرامی قطعاً مفید فواید عدیده خواهد بود.

لازم به ذکر است آن عزیز علی‌رغم بیماری شدید با روی گشاده پذیرای ما بود و در آخرین ساعات از عمر نسبتاً پربرکتش با متانت و حوصله به تک‌تک سؤالات پاسخ داد. یادش گرامی و راهش پررهرو باد.

شکیبا: سلام، امیدوارم از اینکه باعث تصدیع اوقات شریف شدیم، عذرخواهی ما را پذیرا باشید.
رویانا: خواهش می‌کنم. شما می‌دانید که من همیشه به خبرنگاران علاقه داشته و دارم. شما خبرنگاران واقعاً به جامعه خدمت می‌کنید. از همه طرف هم آماج تهمت و افترا و این‌ها قرار می‌گیرید، ولی دست‌ از کارتان نمی‌کشید. این باعث افتخار است. حیف که از ما نیستید وگرنه حاضر بودم همه شهرت و ثروتم را برای شما خرج کنم و از همه ارتباطاتم کمک بگیرم تا وضعتان بهتر شود.

شکیبا: با این صحبت‌هایتان که شما هم از ما هستید.
رویانا: نه! اولاً منظورم این است که متأسفانه شما آن‌طور که باید و شاید گوسفند نیستید. ثانیاً خدا آن روز را نیاورد که من از شما باشم. ظاهراً همین میزان آرامش و آسایش را هم که داریم، می‌خواهید برباد بدهیم.

شکیبا: بگذریم، لطفاً از خودتان برایمان بگویید.
رویانا: بنده سال 85 از رحم مادری اجاره‌ای با عمل سزارین به دنیا آمدم. هرگز پدر و مادر خودم را ندیده‌ام و امیدوارم این گفت‌وگو و درج آن در رسانه‌ها باعث شود آنها را بیابم. به هر حال بنده در یک مؤسسه آزمایشگاهی چشم به جهان گشودم و عوض آغوش گرم و پرپشم پدر و مادر دائماً در آغوش آقایان و خانم‌های سفیدپوشی دست‌به‌دست شده‌ام که هیچ‌کدام خصوصیات جسمی وعاطفی خاصی که یک پدر و مادر گوسفند دارند را ندارند. برای همین عقده‌ها و گره‌های روانی زیادی برای من به‌وجود آمده که قطعاً منجر می‌شود به نویسنده شدن من.
لذا همین جا از همه جویندگان عاطفه، نویسندگان سرویس‌های حوادث و در رأس همه آنها خانم اپرا وینفری که مثل مادرم دوستش دارم، تقاضا می‌کنم زودتر خانواده‌ام را پیدا کنند.

شکیبا: شنیدیم اخیراً اعتراضاتی داشته‌اید به فرستاده شدن سه موجود زنده در فضاپیمای ایرانی به فضا.
رویانا: بله، من به شدت مشکل دارم با این ماجرا و همین جا اعلام می‌کنم که یک بوهایی از این قضیه می‌آید. یک دست‌هایی در کار است. چرا یک «مار» و یک «موش» و یک «سوسک»؟! مگر ما چهارپایان کم زحمت کشیده‌ایم؟ این‌ها کدامشان برای این کشور و اساساً بشریت کاری کرده‌اند؟ این‌ها کدامشان وفاداری‌شان را اثبات کرده‌اند؟ یک عمر است انسان‌ها هرچه می‌خورند مال ماست. کله‌وپاچه و خوش‌گوشت و خوئک و راسته و فیله و به طور کلی همه جای ما را می‌خورند. آن‌وقت این‌ها را می‌فرستند فضا. بگویم این‌ها هر کدامشان مال کجا هستند؟! مار که مال آفریقاست، موش که مال اسرائیل است، موشه‌دایانشان یادتان رفته؟ سوسک هم که تا بن شاخکش آمریکایی است. خوب است بروند مریخ با مریخی‌ها بریزند روی هم. یا فسق‌وفجور بکنند یا پناهنده بشوند آبرویمان را ببرند. آن هم کجا؟ در مریخی که دارد به قهقرا می‌رود و در آستانه فروپاشی است؟

شکیبا: شما همیشه به داشتن موضع تند و بی‌پروا در مسائل سیاسی مشهور بوده‌اید. نظرتان درباره اغتشاشات اخیر چیست؟
رویانا: اولاً که بنده به عنوان یک روشنفکر موظفم نسبت به آنچه پیرامونم رخ می‌دهد نظر بدهم. ثانیاً شما آمده‌اید با من مصاحبه کنید یا کار دست من بدهید؟! من گوسفندم، خر که نیستم گاوبازی دربیاورم و نظر صریح بدهم. من فقط یک تقاضا دارم و آن هم این است که به شدت برخورد قاطعانه بکنند با همه چیز.

شکیبا: اخیراً اظهاراتی درباب مدیریت پیامبران از جانب یکی از اسلام‌شناسان برجسته کشور مطرح شده. نظر شما در این‌باره چیست؟
رویانا: عرض کنم که من چندان از آن موقع خبر ندارم ولی شما الان وضع من یکی را ببینید. شما با تمام اعضای خانواده‌تان هم که از شام تشریف بیاورید، جا هست. بچه‌ها هم می‌توانند فوتبال بازی کنند. به این می‌گویند مدیریت. دور از جانتان خود شما هم اگر هوس جفتک‌پرانی داشته باشید، می‌توانید. این‌ها را بررسی کنید، این‌ها را بنویسید. همه چیز را درست می‌کنند عین خودش. ببینید چین دارد به کجا می‌رود. دست بردارید از این بدویت کپک‌زده تاریخی. از پیشرفت‌های علمی بگویید.

شکیبا: ظاهراً شما مطلع‌ترید. شما بفرمایید.
رویانا: نخیر، شما هم مطلعید اما متأسفانه گمان می‌کنم غرض‌ورزی‌هایتان اجازه نمی‌دهد. شما ببینید توی همین سال‌ها ما چقدر گاو و گوسفند و بز و بزغاله تولید کرده‌ایم. بنیانا، تامینا، شنگول، منگول. چرا این‌ها را نمی‌گویید؟ ما خیلی در تولید این چیزها پیشرفت کرده‌ایم. اگر بگذارند، آدم هم تولید می‌کنیم. اصلاً همین گاو و گوسفندها را آدم می‌کنیم.

شکیبا: از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید، واقعاً متشکرم.
رویانا: من هم از شما متشکرم. اگر عمری باقی بود، حتماً یک شب با خانواده از شام تشریف بیاورید.
 


 

5) رنگ پرچم 


عکس های خبرگزاری ها حاکی از این بود که در نشست هیات دولت با روسای نمایندگی‌های ایران در خارج از کشور، در تصویر بنری که پشت سر هیات دولت نصب شده بود، طی یک کار گرافیکی بی نظیر رنگ سبز بالای پرچم طوری که مثلا سایه روی آن افتاده(!) به طرز فجیعی لجنی سیر (مایل به مشکی) شده است.

این ماجرای سبز و سبز بازی هم گرفتاری درست کرده. عن‌قریب کلا سبز بالای پرچم ممنوع می شود و باید عوضش مثلا قهوه ای شود. حالا در قانون اساسی چیز دیگری آمده؟ آمده باشد.

احتمالا در جاهای دیگر هم آرام آرام این اتفاق می افتد:
1ـ مثلا مجری صدا و سیما در برنامه تحویل سال می گوید: به به. بالاخره بهار اومد. برین پنجره‌ها رو باز کنید. همه‌جا قهوه‌ای شده. چمنا قهوه‌ایه. برگ درختا قهوه‌ایه. لذت ببرین. قهوه‌ای‌هایی که برای سفره هفت‌قین قهوه ای کردین بذارین لب پنجره تا اونام طراوت بیشتری بگیرن.

2ـ مدرس کلاس آیین نامه راهنمایی: خب. پس یه بار دیگه چراغ راهنمایی رو براتون می گم. زرد یعنی احتیاط. قرمز یعنی خطر و توقف و قهوه ای یعنی عبور آزاد است.

3ـ کتاب زیست شناسی: قهوینه یا کلروفیل در تمام گیاهان وجود دارد و باعث زندگی گیاهان است. 


 

6) تیرآهن  

خبرآنلاین» نوشته بود: شهرداری اصفهان به طلبکاران خود تیرآهن داد.

موقعیت اول
پسر: بابا پول توجیبی من چی شد؟
پدر: توی پارکینگه برو وردار.
پسر: چقدر وردارم؟
پدر: نیم‌متر تیرآهن 16 ورمی‌داری. یه جوری خرج می‌کنی که تاآخر هفته واسه‌ت بمونه.
پسر: بابا از پدر مجید یاد بگیر. بهش هفته‌ای دو شاخه تیرآهن 18 می‌ده.
پدر: ناشکری نکن پسر. توی همین شهر آدم هست که ماه بیاد، ماه بره 20 سانت آرماتور هم گیرش نمی‌یاد. برو خدا رو شکر کن.

موقعیت دوم
دختر: مامان من می‌خوام برم مانتو بخرم.
مادر: صبر کن داداشت بیاد. بعد برو. داداشت فرغون رو برده.
دختر: چرا؟ من که گفتم امروز عصر می‌خوام برم با همکلاسام مانتو بخرم.
مادر: خب چیکار کنم؟ بابات که با تریلی آهن برده، یخچال بخره. نیسانم خواهر بزرگت برده واسه جاهازش تلویزیون بخره. مونده بود فرغون که دادم داداشت باهاش میل‌گرد ببره واسه امشب میوه بخره.
 


  

هر روزتان نوروز نوروزتان پیروز 

 

 

پی نوشت : سال 88 با تمام فرود و فرازهایش آمد و فی الحال در تخت سی سی یوی روزگار در حال جان دادن است و آنطرفتر در زایشگاه گیتی طفل 89 در حال زاییده شدن است.88 شاید یکی از تلخ ترین سالهای عمر من که نه عمر همه ما ایرانیها بوده و احتمالا خواهد بود.کلا بچه چغری بود.همه اش پی شر و در گیری و خونریزی بود.امیدوارم این طفل نوظهور سی پدر پیش نگیرد و ایام همه پارسیان بکام باشد.سالی که گذشت سالی بود سرشار از دوستیها و دوستهای جدید.در ستاد عزیزانی بهتر از آفتاب دیدم و صدای دلنواز ترقه دوستان ، پیمان و عهدی جدیدی را برایم رقم زد که چون مشق شبی بود که شبها مرورشان می کردم و با هر کدامشان زندگی می کردم.امید وارم  مشق من ، مشق صداقت باشد و دوستانی که تا عمر دارم فراموششان  نکنم.این آخرین پست حقیر در سال 88 بود.عیدی سراسر شاد و زیبا را برای شما آرزومندم.تا درود فروردین 89 بدرود دوستان . 


 درج نظر خصوصی