_

_

واینک سوم خرداد:خرمشهر

بسم ا... الفتح و الفجر.بنام خداوند آزادی و پیروزی.بدون تردید سوم خرداد در تاریخ کهن ایران زمین تا ابد چون مرواریدی می درخشد.روزگاری نه چندان دور مردمانی از پارس،سرزمین شیران و یلان برای بازپس گیری تکه ای از وطن خویش هجمه ای بر متجاوز آوردند که نمونه اش در تاریخ جنگهای نظامی دنیا کم نظیر(و بدون اغراق بی نظیر) است.فتح خرمشهر نمونه ای است از دلاورمردی دلاوران ایران زمین که بدانند مستکبرین و نااهلان که ایران جای تجاوز و خیانت نیست.و اینک خرمشهر پس از بیش از دو دهه هنوز چهره زیبای یک شهر تاریخ ساز را بخود نگرفته است.براستی آیا پاداش مقاومت مردمانش این است که می بینیم؟ و فقط بایستی سالی یکبار نامش در خاطره ها تجدید شود.....

- خرمشهر دیروز،خرمشهر قهرمان

 

 

چهارمین مرحله عملیات پیروزمندانه بیت‌المقدس در اول خرداد1361 به قصد آزادسازی خرمشهر آغاز گشت. این عملیات که با رمز «یا‌محمدبن عبدالله(ص)» شروع شد در مراحل اولیه با تصرف پاسگاه مرزی کوشک همراه بود. هم‌چنین ضربات هولناک و سختی بر تیپ‌های گارد مرزی دشمن وارد آمد و تعداد کثیری از مزدوران بعثی به اسارت لشکریان جبهه توحید درآمدند که در میان آنها افسران علی‌رتبه رژیم بعثی نیز به چشم می‌خوردند. به دنبال این پیروزی‌های بزرگ بود که خاکریزهای دشمن یکیپس از دیگری به تصرف قوای اسلام درآمد و فرماندهان مزدور عراقی در اوج وحشت و هراس، پی‌در‌پی فرمان عقب‌نشینی صادر می‌کردند. در ساعت 6 و15 دقیقه بامداد روز یکشنبه دوم خرداد سال1361 شمسی سپاهیان اسلام، خرمشهر را به محاصره خویش درآوردند و دشمن زبون را که چاره‌ای جز فرار نداشت با بلندگو دعوت به تسلیم کردند. تا ساعت9 بامداد بیش از000/5 نفر از قوای کفر به اسارت رزمندگان اسلام در آمدند . روز سوم خـرداد، مزدوران بعثی کفر به قصد بازپس‌گیری مناطق آزاد شده اقدام به پاتک نمودند که با هوشیاری دلاوران اسلام این پاتک دفع شد و تعداد زیادی از آنان کشته و زخمی و بیش از000/3 نفر دیگر به اسارت درآمدند. الطاف و امدادهای غیبی الهی ادامه داشت تا این‌که خرمشهر پس از578 روز اسارت در چنگال دشمن بعثی آزاد شد و به آغوش میهن اسلامی ایران بازگشت. نتایج نهایی عملیات بزرگ بیت‌المقدس عبارتند از: آزادسازی5400 کیلومتر مربع از خاک میهن اسلامی از جمله خرمشهر و تأمین180 کیلومتر خط مرزی؛19هزار اسیر و16هزار کشته و زخمی از دشمن؛ انهدام60 فروند هواپیما،3 فروند هلی‌کوپتر،418 دستگاه تانک و ده‌ها دستگاه خودرو؛ به غنیمت درآوردن یک فروند هلی‌کوپتر،105 دستگاه تانک و نفربر،95هزار عدد انواع مین و هزاران قبضه سلاح انفرادی.


خونین شهری که خرمشهر شد:

سوم خرداد را خیلی از جوان‌ترها به یاد ندارند. مدت‌ها بود که جنگ در سراسر جبهه‌های جنوب و غرب ادامه داشت. عراق آن روز به رهبری صدام حسین بهترین روابط را با دنیا داشت. عرب‌ها از او حمایت می‌کردند چون رژیم عراق خود را در مقام نمایندگی عرب‌ها در برابر عجم‌ها جا زده بود. اروپا و آمریکا هم از صدام حمایت می‌کردند چون او را نماینده خود در برابر موج فراگیر انقلاب اسلامی ایران می‌دیدند. این حمایت جهانی و منطقه‌ای و آن تنهایی و غربت ایران آن روز، جبهه‌های جنگ را به نفع رژیم عراق رقم زده بود. شهرهای فراوانی در استان‌های مختلف ایران در اشغال کامل دشمن بود. بزرگترین شهری که در دست عراقی‌ها بود خرمشهر بود. وقتی همه شهر سقوط کرد و آن همه شهید در راه آرمان دینی و ملی جان دادند نام آن را به خونین‌شهر تبدیل کرده بودند. در خبرهای رادیویی تلویزیون‌مان وقتی می‌خواستند اسم آن شهر را بیاورند، خونین‌شهر می‌گفتند.
نیمی از ایران در تیررس حملات توپخانه‌ای و هوایی عراق بودند. بروبچه‌ها تصمیم داشتند این بار نگذارند بخشی از ایران جدا شود. در تمام جنگ‌های گذشته این کشور، قسمتی از ایران از پیکره مام وطن جدا شده بود. عملیات بیت المقدس که برنامه‌ریزی شد، قرار بود خرمشهر آزاد شود. این خبر خیلی مهمی بود. رزمنده‌ها شور فوق‌العاده‌ای داشتند؛ سمبلیک بود. سقوط خرمشهر پیروزی سمبلیک عراق بر ایران تلقی شد.
قلب مجروح مردم و نگرانی از جدا شدن خرمشهر و یا خونین‌شهر آن روز از ایران بهترین مشوق فرزندان این آب و خاک بود. هیچ‌کس گمان نمی‌کرد در آن عملیات خرمشهر آزاد شود؛ اما شد. وقتی اخبار روز سوم خرداد۱۳۶۱مارش می‌زد و بعد از مدتی برای اولین بار دوباره کلمه خرمشهر را به‌کار برد، اول طبق عادت با صدای پر از هیجانی اخبار اعلام کرد که خونین‌شهر آزاد شد؛ بعد از چند دقیقه اعلام کرد خرمشهر آزاد شد. دوباره خرمی به شهری که می‌رفت برای همیشه خونین بماند برگشت. خرمشهر به ایران بازگشته بود. آن‌قدر حادثه پیروزی خرمشهر باور‌نکردنی بود که دشمن هم باور نمی‌کرد. روز ۴ خرداد آن سال، تلویزیون ایران دیدنی بود. یک ساعت فقط اسیرها را نشان می‌داد. بیشترین اسیر تاریخ جنگ در آن عملیات بود. فتح خرمشهر روز ماندگار ایران شد. این بار ملت تصمیم گرفته بودند که دیگر بخشی از ایران، از ایران جدا نشود. یاد همه آن افتخار آفرینان به خیر."

اگر چه در مورد ادامه ی جنگ پس از فتح خرمشهر نظرات مختلفی وجود دارد اما آن چیزی که قابل انکار نیست شهامت و دلاوری جان برکفانی است که وارد این میدان شدند، بعضی کشته شدند و بعضی پس از سال ها یادگاری هایی از آن دوران در بدن خود دارند. کسانی که سال هاست فراموش شده اند و شاید تجلیل از آن ها تنها به درد اهداف سیاسی بخورد.

(ابطحی)

 سرود "محمد نبودی ببینی" را می توانید از  این جا دانلود کنید.

http://dl9.yasinmedia.com/jebhe_jang_m/sorood/8_mamad_naboodi_bebini.mp3

خرمشهر از نگاه دوربین :

 

 - تصاویر دیگری از فتح خرمشهر:

http://www.aftabnews.ir/vglba5b0.rhb85.qqouredhliop.uuri2r.html


راستی کدوم از ما فتح خرمشهر را با اس ام اس به دوستامون و دیگران تبریک گفتیم؟

نظرات برگزیده :


مسعود:

با این عکس هات منو هوایی کردی. من که دیگه باورم شده آبادان و خرمشهر شهر های ایران نیستن که اگه بودن بعد از این همه سال از اون همه پول نفت حد اقل سالی ۱٪ رو خرج این شهر ها می کردن تا وضع این شهر ها این طوری نباشه



روزی که خرمشهر آزاد شد رو به خوبی یادمه
داشتیم با پدربزرگم و برادرم میرفتیم خونه ی عمو منصورم از کنار یه مغازه تعمیر رادیو تلویزیون رد میشدیم که یهو مارش حمله رو زدن و اون صدای بیاد ماندنی به گوشمون اومد که :

شنوندگان عزیز توجه فرمائید
.
.
تا دقایقی دیگر خبر مهمی به اطلاعتان خواهد رسید.
.
.
.
اون چند دقیقه رو کنار مغازه دور زدیم  تا اینکه دوباره همون صدا اومد که گفت:
.
.
.
.
شنوندگان عزیز توجه فرمائید
.
.
.
.
.
خرمشهر آزاد شد.
.
.
.
.
نمیدونی چه شورو حالی پیدا کرده بودیم آخه پدربزرگم و عمه و عمو و و و و همه جنگزده هایی بودن که از خرمشهر به ماهشهر اومده بودن و حالا داشتن میشنفتن که شهرشون ( شهرمون) آزاد شده
مردم به کوچه و خیابون ریختن و نقل و شیرینی بود که به هم میدادن و جشن میگرفتن
.
.
.
.
شاید فقط بتونم بگم که مشابه این جشن خودجوش رو زمانی که تیم فوتبالمون پس از بیست سال به جام جهانی رفت دیدم.
یه جشن بزرگ و بیاد ماندنی والبته خودجوش و مردمی.
یادش بخیر

 
جالب بود وقابل تفکر اما به نظر تو نسلی که از اون مسائل بیخبر چه باید کنه .

 
....امروز بعد از گذشتن از آن روزهای سخت این ماها هستیم که باید بدونیم و به هم یادآوری کنیم که یه روزی یه شهری بود به نام خرمشهر که دیو سیرتان آن را از ما دزدیدند ولی دلیر مردان و شیر زنانی آمدند و این طفل را دوباره به مام میهن باز گرداندند. منم یه چیزایی تو وبلاگ پیمان عزیز نوشتم که قسمتی از خاطراتم بود و اگر دوستان مایلند می تونند مراجعه کنند و بخونند.
 

بخوانید : خاطرات غرورآفرین یکی از جانبازان و دلاورمردان گمنام دفاع مقدس بنام " صیون"  فارغ التحصیل رشته فوق لیسانس مهندسی جنگ از دانشگاه استنفورد آمریکا

کلیک کنید :( سه کامنت آخر)

 

منبع : وبلاگ ت مثل تنهایی

 

 

 



 

نظرات 37 + ارسال نظر
مسعود جمعه 3 خرداد 1387 ساعت 22:00 http://little-blue-of-calm.blogfa.com

سلام داداش امید . خوبی ؟ خودت قضاوت کن از این زودتر میشد دعوتت رو قبول کرد ؟ چون خیلی خیلی عزیزی فقط ۳ دقیقه بعد از دعوت خدمت رسیدم . امید جان اینقدر دوست داشتنی هستی که کسی نمی تونه باهات قهر کنه .
با این عکس هات منو هوایی کردی. من که دیگه باورم شده آبادان و خرمشهر شهر های ایران نیستن که اگه بودن بعد از این همه سال از اون همه پول نفت حد اقل سالی ۱٪ رو خرج این شهر ها می کردن تا وضع این شهر ها این طوری نباشه . داداش امید خیلی خیلی خیلی عزیزی .

فرشته جمعه 3 خرداد 1387 ساعت 22:53 http://al-ias.blogfa.com

salam azizam man upidam bodo bya[چشمک][قلب]

مسعود شنبه 4 خرداد 1387 ساعت 01:28 http://little-blue-of-calm.blogfa.com

در ضمن من به یکی از همشهری هام تبریک گفتم ولی قبول دارم کوتاهی کردم که ...
منم آ پم داداش امید .
شب به خیر خواب های خوب ببینید.

زیتون شنبه 4 خرداد 1387 ساعت 06:46 http://zatun.persianblog.ir

سلام عزیز
خوشحال شدم سالگرد پیروزی خرمشهرهم برشماتبریک

فری شنبه 4 خرداد 1387 ساعت 06:54 http://roozegarr.persianblog.ir

سلاااااااام امید خواهر
آقا جان دروغ چرا؟ تا قبر....
من که اصلا به ذهنم هم نرسید که اینکارو بکنم ولی همه ش تقصیر تو خسیسه که شماره موبایلتو به ما نمی دی!!
اگه شماره تو داشتم ....
امید خواهری تا قیامت

ارتباط شنبه 4 خرداد 1387 ساعت 07:16 http://www.ertebat.blogsky.com

سلام
واقعا وبلاگ جالبی دارید . خیلی از وبلاگتون خوشم اومده .
خوشحال می شم ما رو لینک کنید و اجازه لینکتون رو به ما بدید .
۩۞۩ بی پرده زنان و مردان را ببینید۩۞۩
اگه با تبادل لینک موافق بودید حتما به من اطلاع بدید که شما رو با چه عنوانی لینک کنم .

فرشیده شنبه 4 خرداد 1387 ساعت 08:07 http://farfogh.persianblog.ir

سلام چه عجب اپ کردی.چه عجب یه سر زدی

paniz شنبه 4 خرداد 1387 ساعت 09:50 http://paniz-asali

salam vebloge tun kheili ghashange.khoshhal misham be manam sar bezanid.

کیانوش شنبه 4 خرداد 1387 ساعت 10:01 http://kianoosh_819.persianblog.ir

سلام امید جان
نه منم به هیشکی با اس ام اس تبریک نگفتم.
*
*
*
روزی که خرمشهر آزاد شد رو به خوبی یادمه
داشتیم با پدربزرگم و برادرم میرفتیم خونه ی عمو منصورم از کنار یه مغازه تعمیر رادیو تلویزیون رد میشدیم که یهو مارش حمله رو زدن و اون صدای بیاد ماندنی به گوشمون اومد که :

شنوندگان عزیز توجه فرمائید
.
.
تا دقایقی دیگر خبر مهمی به اطلاعتان خواهد رسید.
.
.
.
اون چند دقیقه رو کنار مغازه دور زدیم تا اینکه دوباره همون صدا اومد که گفت:
.
.
.
.
شنوندگان عزیز توجه فرمائید
.
.
.
.
.
خرمشهر آزاد شد.
.
.
.
.
نمیدونی چه شورو حالی پیدا کرده بودیم آخه پدربزرگم و عمه و عمو و و و و همه جنگزده هایی بودن که از خرمشهر به ماهشهر اومده بودن و حالا داشتن میشنفتن که شهرشون ( شهرمون) آزاد شده
مردم به کوچه و خیابون ریختن و نقل و شیرینی بود که به هم میدادن و جشن میگرفتن
.
.
.
.
شاید فقط بتونم بگم که مشابه این جشن خودجوش رو زمانی که تیم فوتبالمون پس از بیست سال به جام جهانی رفت دیدم.
یه جشن بزرگ و بیاد ماندنی والبته خودجوش و مردمی.
یادش بخیر

محسن شنبه 4 خرداد 1387 ساعت 10:57 http://sociologyblue.blogfa.com

منم این فتح و پیروزی عظیم رو به همه و امید عزیز تبریک میگم

آمی تیس شنبه 4 خرداد 1387 ساعت 12:21

سلام به امید خان عزیز. امید خان عزیز من امروز طبق عادت همیشگی اول سری به وبلاگ پیمان خان جان زدم. و یه چیزایی در مورد فتح خرمشهر عزیز نوشتم. بعد از اون نگاهم به کامنت شما افتاد. اومدم ببینم چه خبره تو سایتتون. خیلی خوشحال شدم و ازتون به خاطر مطالبی که در مورد سوم خرداد نوشتید سپاس گزارم. اینو واقعا از صمیم قلب می گم چرا که امروز بعد از گذشتن از آن روزهای سخت این ماها هستیم که باید بدونیم و به هم یادآوری کنیم که یه روزی یه شهری بود به نام خرمشهر که دیو سیرتان آن را از ما دزدیدند ولی دلیر مردان و شیر زنانی آمدند و این طفل را دوباره به مام میهن باز گرداندند. منم یه چیزایی تو وبلاگ پیمان عزیز نوشتم که قسمتی از خاطراتم بود و اگر دوستان مایلند می تونند مراجعه کنند و بخونند.
با سپاس

ساغر تمنا شنبه 4 خرداد 1387 ساعت 15:48 http://www.saghar-tamana.blogfa.com

سلام ...

ممنون از دعوتت ...

عالی نوشتی .. بهت تبریک میگم ...

برات آرزوی موفقیت و سلامتی دارم ...

به امید دیدار

کیانوش شنبه 4 خرداد 1387 ساعت 18:03 http://kianoosh_819.persianblog.ir

امید جان بازم سلام
اگه وقت کردی به من یه سر بزن
با یه خبر داغ آپ کردم

غروب شنبه 4 خرداد 1387 ساعت 19:47 http://bayad-zist.blogfa.com

جالب بود وقابل تفکر اما به نظر تو نسلی که از اون مسائل بیخبر چه باید کنه .میخواستم خصوصی برات بذارم که نشد اگه تونستی با من تماس بگیر میخوام مطلبی رو بهت بگم بعدا جای گلگی نیست .

فری یکشنبه 5 خرداد 1387 ساعت 07:16 http://roozegarr.persianblog.ir

صبحت بخیر و روزت خوش امید خواهر

آمی تیس یکشنبه 5 خرداد 1387 ساعت 07:38

سلام بر امید خان. خیلی ممنون که خاطرات منم گذاشتید. واقعا لطف کردید.
دیروز بعد از اینکه مطلب را نوشتم برای دایی صیون آف گذاشتم و خبرش کردم که خاطراتی که ازش داشتم رو برای دوستان نوشتم. حتما خبری ازش می شه.
در هر صورت ممنون. روز خوبی داشته باشید.

پیمان یکشنبه 5 خرداد 1387 ساعت 08:53 http://tmesletanhaee.blogfa.com

سلام خدمت دوستان جان بالاخص امید خان . اول باید بگم خیلی خیلی شرمنده ام از همه عزیزان بخاطر کوتاهیم . راستش مدتیه که مسائلی برام پیش آمده که فرصت اینکه تو نت بیام رو ازم گرفته . این مسئله رو لابد از آپ نکردنم هم متوجه شدید . امیدوارم با کمی تحمل بتونم بازهم کارهامو از سر بگیرم و جبران مافات کنم .
به هر حال نوشته زیبات رو در مورد آزاد سازی شهر استقامت و ایثارشهر ایمان و خون و گلهای نرگسی خوندم . وقتی یاد سلحشورانی که با گذشتن از تمام هستی خود در مقابل تمام دنیای پر نیرنگ دشمن ایستادگی کردند میافتم به خودم میبالم که ایرانیم زاده رستم ستارخان سالار خان امیرکبیر آرش و ...
ولی وظیفه ای خطیر بر عهده دارم و آن اینکه باید پاسدار نام و یاد این بزرگ مردان باشم .
یا علی

علی روحی دوشنبه 6 خرداد 1387 ساعت 07:03

سلام

****

هدیه اهل دل

****

ای ولوله ی عشق تو برهرسرکویی

روی تو ببرد ازدل ماهرغم رویی

آخربترحم سرموئی نگران را

که آهی بودش تعبیه درهربن موئی

****

کم می نشود تشنگی دیده ی شوخم

با آنکه روان کرده ام ازهرمژه جویی

ای هرتنی ازفکر تو افتاده به کنجی

وی هردلی از شوق تو آواره بسوئی

****

ما یکدل و تو باک نداری که برآئی

هرلحظه بدستانی و هرروز بخوئی

برهم نزند دست خزان بزم ریاحین

گرباد به بستان برد اززلف تو بوئی

****

درکان نبود چون تن زیبای تو سیمی

ازسنگ نخیزد چون دل سخت تو روئی

با این همه میدان لطافت که تو داری

سعدی چه بود درخم چوگان توگوئی

****

شادکام و بهاری باشید

فری دوشنبه 6 خرداد 1387 ساعت 07:35 http://roozegarr.persianblog.ir

صبح امید خواهر بخیر و شادی
دلم تند تند تنگ میشه پس.... تند تند سر میزنم
اتفاقا همه ی ستاد منتظرن ببینن شما که برای لنگیا شونصد صفحه تقدیرنامه نوشتی پنجشنبه چکار می کنی
نمیشه کامنت خصوصی بخری؟(شوخی)
یه موردی هست که باید بدونی ولی نمی دونم چه مدلی
به مسعود میگم ( یعنی خواهش می کنم) حلش کنه...

فرشیده دوشنبه 6 خرداد 1387 ساعت 08:57 http://farfogh.persianblog.ir

بیا اپم

فری سه‌شنبه 7 خرداد 1387 ساعت 07:50 http://roozegarr.persianblog.ir

بی وفا دیگه دوستم نداری؟( زر زر)

مسعود سه‌شنبه 7 خرداد 1387 ساعت 12:09 http://little-blue-of-calm.blogfa.com

سلام امید جان . هر کاری کردم نشد پیدات کنم . این آخرین کاره . ۰۹۱۳۲۶۶۰۴۸۲
حتما تماس بگیر .کارت دارم.

غروب سه‌شنبه 7 خرداد 1387 ساعت 21:20 http://bayad-zist.blogfa.com/

سلام به بهترین دوست گلم
خدمت رسیدم جهت خداحافظی 4شنبه آخرین آپ و میذارم و در وبلاگمو برای همیشه میبندم .اومدم بگم تو این مدت اگه خوبی ،بدی از ما دیدی حلال کن .من از بودن در جمع شما ها لذت بردم افسوس که جبر زمانه باعث شد من بعلت درگیری بیش از حد در مسائل روز مره ی زندگی نتونم بیش از این در خدمت شماها باشم .ولی این نکته رو بدونین که من تا ابد محبت شما ها رو فراموش نمیکنم .[گل][گل][گل][گل][گل]

▪ღ●▪•ღ●▪ღ●▪•ღ●▪ ღ●▪•ღ●▪ღ●▪•ღ●▪ ღ●▪•ღ●▪
salam agha ommid khobid ?

Marziyeh چهارشنبه 8 خرداد 1387 ساعت 01:52 http://delvapa30.blogfa.com/

site ghashangi darinaaaaaaaaa
man ozve jadide setadam

Marziyeh چهارشنبه 8 خرداد 1387 ساعت 01:52 http://˙•▪●ღ●▪•˙ღ♥Marziyeh♥ღ˙•▪●

لازم دونستم جهت عرض ارادت و ادای احترام خدمت برسم هر چی نباشه شما حق آب و گل دارین و جزو هیئت مدیره ستادین

فری چهارشنبه 8 خرداد 1387 ساعت 07:08 http://roozegarr.persianblog.ir

سلام امید تنبل خو اهر
بابا تو که با این کامنتت منم نگران کردی
نری شونصد سال دیگه بیای ها... بیا خبرم کن بگو چی شده... منتظرما
امید خواهری تا ابد

غروب چهارشنبه 8 خرداد 1387 ساعت 20:59 http://bayad-zist.blogfa.com/

من آپیدم افتخار میدین

فری پنج‌شنبه 9 خرداد 1387 ساعت 08:56 http://roozegarr.persianblog.ir

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام امید هنرمند خواهر
امروز دور از چشم لنگیا خیلی خوشحالم... چشممون نکنن...جام حذفی رو بگو که از ذهنم بیرون نمیره.... دعا کن

[ بدون نام ] یکشنبه 12 خرداد 1387 ساعت 07:03

سلام صبح قشنگت بخیر .غروب

زیتون یکشنبه 12 خرداد 1387 ساعت 07:40 http://zatun.persianblog.ir

رفسنجانی نیزدرخطبه های نمازجمعه تهران بااشاره به فتنه های شیخین محمدیزدی واحمدجنتی درردصلاحیت یاران وفرزندان امام خمینی به مسولان هشدارداد« به گونه ای به مردم خدمت کنند که آنها درصحنه بمانند اگرروزی صندوق های رأی به اندازه کافی شاهدحضورمردم نبودومردم ازآنچه برسرشان می می گذرد راضی نبودند این خطرفاصله مردم بانظام بیشترمی شود درحالیکه مانباید اجازه دهیم به دام دشمن بیفتیم» گریبان شیخین راگرفتن توسط رفسنجانی ازآن جهت مهم است که قبلا درقسمت چهارم نوشتیم: ...وبا بستن دست مردم برای انگیزه شرکت درانتخابات ، دشمن را شاد می کنند!آیا نباید آنها را دوشیخ دشمن شادکن نظام دانست !

محسن یکشنبه 12 خرداد 1387 ساعت 10:47 http://sociologyblue. blogfa.com

.__________#####_____##___آپم___##
_________#____##_____##________##
________#_____##_____##___بدو___##
________#_____##_____##________##
_________#____##_____##___بیا___##
__________#####______##_______##
______________##_______#######__
______________##_________####____

غروب یکشنبه 12 خرداد 1387 ساعت 21:14 http://bayad-zist.blogfa.com/

سلام اولا اونی که خیلی وقته آپ نکرده تویی به تاریخ آپمون توجه کن .دوماء من یه شب قرص هامو پشت و رو خوردم .یادم رفته بود بشورمشون .هذیون گفتم .مگه تو منو تو محکمه مجبور به موندن نکردی .سوماء تصمیم دارم تا زمانی که کیا نیومده آپ نکنم .ملیکا مریضه بردتش بیمارستان.

غروب دوشنبه 13 خرداد 1387 ساعت 07:18 http://bayad-zist.blogfa.com/

سلام صبح سفیدت به خیر امروز نه قرمز نه آبی فقط رنگ تیم ملی .موفق باشی.

فرشیده دوشنبه 13 خرداد 1387 ساعت 07:55

سلام مرسی خوبم

محسن دوشنبه 13 خرداد 1387 ساعت 09:21 http://sociologyblue. blogfa.com

سلام امید خان خوبی پیش ما هم بیا نظر بده

منظورتون زبونم لال از عزا همون قطع رابطه با تیغیه ملعونه نه ؟
- اینجا یه نیشخند باید داشته باشه ولی نداره -

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد