_

_

کربلا...

کربلا بود و حسین

سید تقی قریشی فراز

 

ظهر عاشورا، زمین کربلا بود و حسین

پیش خیل دشمنان، تنها خدا بود و حسین

 

هر طرف پَرپر گلی از شاخه ای افتاده بود

و اندر آن گلشن، خزان لاله ها بود و حسین

 

داشت در آغوش گرمش، آخرین سرباز را

زآن همه یاران، علی اصغر به جا بود و حسین!

  آخرین سرباز هم غلطید در خون گلو

بعد از آن گل، خیمه ها ماتمسرا بود و حسین

 

یک طرف جسم علمدار رشید کربلا

غرقه در خون، دستش از پیکر جدا بود و حسین!

 

عون و جعفر، اکبر و اصغر به خون خود خضاب

کربلا چون لاله زاران باصفا بود و حسین

 

تیر باران شد تن سالار مظلومان فراز!

هر طرف از شش جهت تیر بلا بود و حسین

کودکان کربلا

قیصر امین پور

 

  

راستی آیا

 

کودکان کربلا ، تکلیفشان تنها

  دائما تکرار مشقِ آب! آب!

 مشق بابا آب بود؟